سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تفسیر آیات 55 الی 72 - سوره حج- تفسیر نمونه - پژوهش در تفسیر

(آیه 55)- در تعقیب آیات گذشته که از تلاش و کوشش مخالفان براى محو آیات الهى سخن مى‏گفت در اینجا اشاره به ادامه این تلاشها از ناحیه افراد متعصب و سر سخت مى‏کند.

نخست مى‏گوید: «کافران همواره در باره قرآن (و آیین توحیدى تو) در شک هستند، تا آن که روز قیامت بطور ناگهانى فرا رسد، یا عذاب روز عقیم [- روزى که قادر به جبران گذشته نیستند] به سراغشان آید» (وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ).

بدیهى است منظور از «کافران» در اینجا همه آنها نیستند چرا که بسیارى در ادامه راه بیدار شدند و به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و صفوف پیوستند، منظور سران آنها و افراد لجوج و فوق‏العاده متعصب و کینه‏توزند که هرگز ایمان نیاوردند.

 (آیه 56)- سپس به حاکمیت مطلقه پروردگار در روز رستاخیز اشاره، کرده مى‏گوید: ...

«حکومت و فرمانروایى در آن روز مخصوص خداست» (الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ).

البته این اختصاص به روز قیامت ندارد، امروز و همیشه حاکم و مالک مطلق خداست، منتهى در صحنه قیامت بیش از هر زمان این حقیقت آشکار مى‏گردد که حاکم و مالک تنها اوست.

و چون مالک حقیقى اوست، حاکم حقیقى هم او خواهد بود، لذا «او در میان همه انسانها (اعم از مؤمن و کافر) حکومت و داورى مى‏کند» (یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ).

و نتیجه آن همان است که قرآن به دنبال این سخن فرموده: «پس آنها که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند در باغهاى پر نعمت بهشت قرار دارند» باغهایى که همه مواهب در آن جمع است و هر خیر و برکتى که بخواهند در آن موجود است (فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ).

                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 227

 (آیه 57)- «اما آنها که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوار کننده‏اى براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).

عذابى که آنها را پست و حقیر مى‏کند و در برابر آن همه گردنکشیها و خود برتر بینیها و استکبار در برابر خلق خدا آنها را به پایینترین مرحله ذلت مى‏کشاند.

 (آیه 58)- و از آنجا که در آیات گذشته سخن از مهاجرانى به میان آمد که از خانه و کاشانه خود به خاطر نام «اللّه» و حمایت از آیین او بیرون رانده شدند، در این آیه از آنها به عنوان یک گروه ممتاز یاد کرده، مى‏گوید: «و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس شربت شهادت نوشیدند و یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند خداوند به همه آنها روزى نیکویى مى‏دهد (و از نعمتهاى ویژه‏اى بر خوردار مى‏کند) چرا که او بهترین روزى دهندگان است» (وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ).

بعضى از دانشمندان شأن نزولى براى این آیه ذکر کرده‏اند که خلاصه‏اش چنین است: «هنگامى که مهاجران به مدینه آمدند بعضى از آنها به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، در حالى که بعضى شربت شهادت نوشیدند، در این هنگام گروهى تمام فضیلت را براى شهیدان قائل شدند، آیه فوق نازل شد و هر دو دسته را مشمول بهترین نعمتهاى الهى معرفى کرد، لذا بعضى از مفسران از این تعبیر چنین نتیجه گرفتند که مهم جان دادن در راه خداست چه از طریق شهادت باشد و چه از طریق مرگ طبیعى، هر کس براى خدا و در راه خدا بمیرد مشمول ثواب شهیدان است.

 (آیه 59)- و در این آیه نمونه‏اى از این رزق حسن را باز گو کرده، مى‏گوید:

 «خداوند آنها را در محلى وارد مى‏کند که از آن راضى و خشنود خواهند بود» (لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ).

اگر در این جهان از منزل و مأواى خود به ناراحتى تبعید و اخراج شدند خداوند در جهان دیگر آنها را در منزل و مأوایى جاى مى‏دهد که از هر نظر مورد رضایت آنهاست.                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 228

 و در پایان مى‏فرماید: «و خداوند دانا و بردبار است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ). از اعمال بندگانش با خبر و در عین حال بردبار است و در مجازات و کیفر عجله نمى‏کند تا مؤمنان در این میدان آزمایش پرورش یابند و آزموده شوند.

 (آیه 60)-

شأن نزول:

در بعضى از روایات آمده است که جمعى از مشرکان مکّه با مسلمانان رو برو شدند در حالى که فقط دو شب به پایان ماه محرم باقى مانده بود، مشرکان به یکدیگر گفتند: یاران محمّد صلّى اللّه علیه و آله در ماه محرم دست به پیکار نمى‏زنند و جنگ را حرام مى‏دانند و به همین دلیل حمله را آغاز کردند، مسلمانان نخست با اصرار از آنها خواستند که در این ماه حرام جنگ را آغاز نکنند، ولى آنها گوش ندادند، ناچار براى دفاع از خود وارد عمل شدند و مردانه جنگیدند و خداوند آنها را پیروز کرد.

تفسیر:

پیروزمندان کیانند؟ در آیات گذشته سخن از مهاجران فى سبیل اللّه بود و وعده‏هاى پاداش بزرگى که خداوند در قیامت به آنها داده است.

براى این که تصور نشود که وعده الهى، مخصوص آخرت است در این آیه سخن از پیروزى آنها- در سایه لطف الهى- در این جهان مى‏گوید.

مى‏فرماید: «مسأله چنین است و هر کس در برابر ستمى که به او شده به همان اندازه دست به مجازات زند، سپس بر او ظلم شود، خداوند او را یارى خواهد کرد» (ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ).

اشاره به این که دفاع در مقابل ظلم و ستم، یک حق طبیعى است و هر کس مجاز است به آن اقدام کند.

و از آنجا که همیشه قصاص و مجازات باید با عفو و رحمت، آمیخته شود تا افرادى که از کار خود پشیمان گشته‏اند و سر تسلیم فرود آورده‏اند زیر پوشش آن قرار گیرند در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند بخشنده و آمرزنده است» (إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ).

این درست به آیات قصاص مى‏ماند که از یک طرف به اولیاى دم اجازه قصاص مى‏دهد، و از سوى دیگر دستور عفو را به عنوان یک فضیلت (در مورد                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 229

 کسانى که شایسته عفوند) در کنار آن مى‏گذارد.

 (آیه 61)- و از آنجا که وعده نصرت و یارى هنگامى دلگرم کننده و مؤثر است که از شخص قادر و توانایى بوده باشد، لذا در این آیه گوشه‏اى از قدرت بى‏پایان خدا را در پهنه عالم هستى چنین باز گو مى‏کند: «این به خاطر آن است که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل مى‏کند» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ). دائما از یکى مى‏کاهد و طبق نظام معینى بر دیگرى مى‏افزاید، نظامى پایدار و کاملا حساب شده که هزاران بلکه میلیونها سال برقرار است.

و در پایان آیه مى‏گوید: «و خداوند شنوا و بیناست» (وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ).

تقاضاى کمک مؤمنان را مى‏شنود، و از حال و کار آنها آگاه است و در موقع لزوم، لطفش به یارى آنها مى‏شتابد، همان‏گونه که از اعمال و نیات دشمنان حق با خبر است.

 (آیه 62)- در این آیه که در واقع دلیلى است براى آنچه قبلا گذشت، مى‏گوید: «این به خاطر آن است که خداوند حق است، و آنچه را غیر از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ است» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ).

اگر مى‏بینید لشکریان حق پیروز مى‏شوند، باطل عقب نشینى مى‏کند، لطف خدا به یارى مؤمنان مى‏شتابد و کافران را تنها مى‏گذارد، به خاطر آن است که آنها باطلند و اینان حق، آنها بر خلاف نظام عالم هستى هستند و سرنوشتشان فنا و نیستى است و اینها هماهنگ با قوانین جهان هستى.

 (آیه 63)- نشانه‏هاى خدا در صحنه هستى! در آیات گذشته، سخن از قدرت بى‏پایان خداوند و حقانیت او بود، در اینجا نشانه‏هاى مختلفى از این قدرت گسترده و حقانیت مطلقه را بیان مى‏کند.

نخست مى‏گوید: «آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمین (خشکیده و مرده) به واسطه آن سبز و خرّم مى‏گردد»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 230

 السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً).

زمینى که آثار حیات از او رخت بر بسته بود و چهره‏اى عبوس و زشت و تیره داشت با نزول قطرات حیات بخش باران، زنده شد و آثار حیات در آن نمایان گشت و لبخند زندگى در چهره او آشکار.

آرى «خداوندى (که به سادگى این همه حیات و زندگى مى‏آفریند) لطیف و خبیر است» (إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ).

خداوند به مقتضاى لطفش باران را مى‏فرستد، و به مقتضاى خبیر بودنش اندازه‏اى براى آن قائل است که اگر از حد بگذرد سیل است و ویرانى، و اگر کمتر از حد باشد خشکسالى و پژمردگى و این است معنى لطیف بودن و خبیر بودن خداوند.

 (آیه 64)- نشانه دیگرى که براى قدرت بى‏پایان و حقانیت ذات پاک او مى‏آورد این است که مى‏گوید: «آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین است از آن خداست» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).

خالق همه اوست، و مالک همه نیز اوست، و به همین دلیل بر همه چیز توانایى دارد.

و نیز به همین دلیل «خداوند تنها غنى و بى‏نیاز (در عالم هستى) و شایسته هر گونه حمد و ستایش است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).

پیوند این دو صفت (غنىّ و حمید) با هم یک پیوند بسیار حساب شده است، چرا که اولا بسیارند کسانى که غنى هستند اما بخیلند و استثمارگر و انحصار طلب و غرق غفلت و غرور، ولى غنى بودن خداوند توأم است با لطف و بخشندگى، و جود و سخاى او نسبت به بندگان که او را شایسته حمد و ستایش مى‏کند.

 (آیه 65)- باز به نمونه دیگرى از این قدرت بى‏پایان در زمینه تسخیر موجودات براى انسانها اشاره کرده، مى‏فرماید: «آیا ندیدى که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ). و همه مواهب                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 231

 و امکانات آن را در اختیار شما قرار داد تا هر گونه بخواهید از آن بهره بگیرید.

 «و همچنین کشتیها را در حالى که در دریاها به فرمان او به حرکت در مى‏آیند» و سینه آبها را مى‏شکافند و به سوى مقصدها پیش مى‏روند (وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ).

از این گذشته «خداوند آسمان را در جاى خود نگه مى‏دارد تا بر زمین جز به فرمان او فرود نیفتد» (وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ).

لذا در پایان آیه اضافه مى‏کند: «خداوند نسبت به مردم مهربان و رحیم است» (إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).

 (آیه 66)- سر انجام در این آیه از قدرت پروردگار در مهمترین مسأله جهان هستى، یعنى مسأله حیات و مرگ سخن مى‏گوید و مى‏فرماید: «و او کسى است که شما را زنده کرد» خاک بى‏جان بودید لباس حیات بر شما پوشانید (وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ).

 «سپس (بعد از طى دوره حیات) شما را مى‏میراند» (ثُمَّ یُمِیتُکُمْ). و به همان خاک که از آن برخاستید باز مى‏گردید.

 «و دیگر بار (در رستاخیز) حیاتى نوین به شما مى‏بخشد» (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). و سر از خاک مرده بر مى‏آورید و آماده حساب و جزا مى‏شوید.

اما با این حال «این انسان (در برابر این همه نعمتهایى که خدا در زمین و آسمان در جسم و جان به او ارزانى داشته) کفران کننده و ناسپاس است» و با دیدن این همه نشانه‏هاى روشن، ذات پاک او را انکار مى‏کند (إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ).

 (آیه 67)- هر امتى عبادتى دارد: در بحثهاى گذشته گفتگوهایى پیرامون مشرکان داشتیم، از آنجا که مشرکان بطور خصوص و مخالفان اسلام بطور عموم، جر و بحثهایى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پیرامون مسائل و احکام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهایى از احکام شرایع پیشین را نقطه ضعفى براى شریعت اسلام مى‏پنداشتند در حالى که این دگرگونیها نه تنها ضعف نبود بلکه یکى از برنامه‏هاى تکامل ادیان محسوب مى‏شد، لذا در این آیه مى‏فرماید «براى هر امتى عبادتى قرار                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 232

 دادیم تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند» (لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ).

آیه گویاى این حقیقت است که امتهاى پیشین هر کدام برنامه‏اى مخصوص به خود داشتند که در آن شرایط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولى مسلما با دگرگون شدن آن شرایط لازم بود احکام تازه‏ترى جانشین آنها شود.

لذا به دنبال این سخن اضافه مى‏کند: «پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند» (فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ).

به سوى پروردگارت دعوت کن که بر هدایت مستقیم قرار دارى» و راه راست همین است که تو مى‏پویى (وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقِیمٍ).

هرگز گفتگوها و ایرادهاى بى‏پایه آنان در روحیه تو کمترین اثرى نگذارد که دعوتت به سوى خداست، و مسیر تو هدایت، و راهت مستقیم است!

 (آیه 68)- «و اگر آنها با تو به جدال برخیزند (و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها) بگو: خدا از اعمالى که شما انجام مى‏دهید آگاهتر است» (وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ).

 (آیه 69)- «و خداوند روز قیامت در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى‏کند» (اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ). در صحنه قیامت که صحنه بازگشت به توحید و یکپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقایق را براى همه شما آشکار مى‏سازد.

(آیه 70)- و از آنجا که قضاوت و داورى در قیامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نیاز به علم و آگاهى وسیعى به همه آنها دارد، در این آیه اشاره به علم بى‏پایان خدا کرده، چنین مى‏گوید: «آیا نمى‏دانى که خداوند آنچه را که در آسمانها و زمین است مى‏داند»؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).

آرى «همه اینها در کتابى ثبت است» (إِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ).

کتاب علم بى‏پایان خداوند، کتاب عالم هستى و جهان علت و معلول،                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 233

 جهانى که چیزى در آن گم نمى‏شود و نابود نمى‏گردد.

و لذا در آخرین جمله مى‏فرماید: «این بر خداوند آسان است» (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ). چرا که همگى موجودات با تمامى خصوصیاتشان نزد او حضور دارند.

 (آیه 71)- باز قرآن سخن از مشرکان و برنامه‏هاى غلط آنها مى‏گوید.

و از آنجا که یکى از روشنترین دلائل بطلان شرک و بت پرستى این است که هیچ گونه دلیل عقلى و نقلى بر جواز این عمل دلالت نمى‏کند، در این آیه مى‏فرماید:

 «و آنها غیر از خدا چیزهایى را مى‏پرستند که هیچ گونه دلیلى خداوند براى آن نازل نکرده است» (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).

در واقع این ابطال اعتقاد بت پرستان است که معتقد بودند خدا اجازه بت پرستى را به آنها داده، و این بتها شفیعان درگاه او مى‏باشند.

سپس اضافه مى‏کند: آنها معبودهایى را مى‏پرستند که: «علم و دانشى به حقانیت آنها ندارند» (وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ). یعنى نه از طریق دستور الهى، و نه از طریق دلیل عقل هیچ حجت و برهانى براى کار خود مطلقا ندارند.

بدیهى است کسى که در اعتقاد و اعمال خود متکى به دلیل روشنى نیست، ستمگر است، هم به خویش ستم کرده، و هم به دیگران، و به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهى هیچ کس قدرت دفاع از او ندارد، لذا در پایان آیه مى‏گوید:

 «و براى ستمکاران یاور و راهنمایى نیست» (وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ).

 (آیه 72)- سپس به عکس العمل بت پرستان در برابر آیات خدا، و شدت لجاجت و تعصب آنها در یک جمله کوتاه اشاره کرده، مى‏گوید: «و هنگامى که آیات روشن ما (که بهره گیرى از آن براى هر صاحب عقلى آسان است) بر آنها خوانده مى‏شود، در چهره کافران آثار انکار را به خوبى مشاهده مى‏کنى» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ).

در حقیقت هنگام شنیدن این آیات بینات، تضادى در میان منطق زنده قرآن و تعصبات جاهلانه آنها پیدا مى‏شود، و چون حاضر به تسلیم در برابر حق نیستند، بى‏اختیار آثار آن در چهره‏هاشان به صورت علامت انکار نقش مى‏بندد.                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 234

 نه تنها اثر انکار و ناراحتى در چهره‏هاشان نماینان مى‏شود، بلکه بر اثر شدت تعصب و لجاج «نزدیک است برخیزند و با مشتهاى گره کرده خود به کسانى که آیات ما را بر آنها مى‏خوانند حمله کنند»! (یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا).

قرآن در برابر این بى‏منطقان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آیا (مى‏خواهید) من شما را به بدتر از این خبر دهم! (بدتر از این) همان آتش سوزنده [دوزخ‏] است»! (قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ النَّارُ).

یعنى اگر به زعم شما این آیات بینات الهى شر است، چون با افکار منحرف و نادرستتان هماهنگ نیست، من، بدتر از این را به شما معرفى مى‏کنم، که همان مجازات دردناک الهى است که در برابر این لجاج و عناد سر انجام دامانتان را خواهد گرفت.

همان آتش سوزانى «که خداوند به کافران وعده داده، و بد سر انجامى است» (وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).

در حقیقت در برابر این آتش مزاجان پرخاشگر که شعله‏هاى عصبیت و لجاج، همواره در درونشان افروخته است، پاسخى جز آتش دوزخ نیست! چرا که همیشه مجازات الهى تناسب نزدیکى با چگونگى گناه و عصیان دارد.



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 8:4 عصر روز سه شنبه 91 اردیبهشت 19